خلاصه، تحلیل، نقد کتاب هنر عشق ورزیدن اریک فروم

ارتباطات رسانه ای
آخرين مطالب
ژورنال جواهرات

مراحل فراگیری یک هنر چیست؟ برای آموختن هر هنر معمولا" باید دو مرحله را پیمود:

اول تسلط بر جنبه نظری

دوم تسلط بر جنبه عملی آن.

فروم در این کتاب ابتدا نظریه عشق را شرح می دهد و سپس عشق را به انواعی تقسیم می کند:                     

عشق احساس شخصی است که هر کس فقط خودش آن را می تواند درک کند. عشق ورزیدن یک هنر است.

  • عشق مادرانه                               - عشق برادرانه                        - عشق جنسی

     

انسان قرن ها و فرهنگ های مختلف همواره در مقابل یک مسئله قرار گرفته و آن این است که چگونه وصل را بدست آوریم، چگونه بر جدایی غلبه کرده و چگونه بر زندگی انفرادی خود فایق شویم و به یگانگی برسیم. این مسئله برای بشر اولیه تا بشر کنونی در دوره های مختلف بشری وجو داشته و همیشه یکی بوده است، زیرا سرچشمه یکی است و آن عبارت است از موقعیت بشر و وضع هستی انسان. اما جواب آن رنگ های گوناگونی دارد که تا حدی بستگی به درجه فردیتی که آدمی بدان رسیده است. در کوک شیرخواره "من" هنوز رشد چندانی نکرده است و تا زمانی که مادر در کنار اوست او خود را با مادر یکی احساس می کند.

بیشتر بچه ها تا سن هست تا ده سالگی انتظار دارندذ که دوستشان داشته باشند و با دوست داشته شدن و خوشحالی کردن از این بابت به نوعی پاسخگوی عشقی است که از طرف دیگران به او نثار شده است. بعد از این مرحله رشد، عامل جدیدی که به زندگی کودک وارد می شود احساس جدید تولید عشق به وسیله یک فعالیت شخصی مانند ارائه یک شعر، نقاشی یا هر چیز دیگری به والدینش است . برای اولین بار است که در زندگی کودک مسئله عشق از محبوب بودن به دواشتن ، یعنی به خلق عشق تبدیل می شود. سالها طول می کشد که این احساس ابتدایی به عشقی پخته و کامل برسد. سرانجام اکنون که کودکی تبدیل به نوجوانی گشته؛ با چیره بر عوارض خودپرستی و خود فریفتگی خویش،؛ نیازهای طرف مقابل خود را مانند نیازهای خود مهم دانسته و او در این مرحله نثار کردن را ارضا کننده تر و و لذتبخش تر از دریافت کردن می داند. در این مرحله است که عاشق بودن حتی اهمیتی بیشتر از معشوق بودن کسب می کند.

چنین انسانی به وسیله دوست د اشتن، زندان تنهایی و انزوای خود را که در نتیجه خود فریفتگی و خود پرستی به وجود آمده ، رها ساخته و احساس نوعی پیوند جدید،نوعی سهیم بودن و یگانگی می کند. و به جای اینکه در نتیجه محبوب بودن که به دریافت کردن متکی است، به توانایی ایجاد عشق ورزیدن پی می برد.

عشق کودکانه از این اصل پیروی می کند که : "من دوست دارم چون دوستم دارند" ، عشق پخته و کامل از این اصل که : " مرا دوست دارند چون دوست دارم" ، عشق نابالغ می گوید: " من تو را دوست دارم چون به تو نیازمندم."

 

اساسی ترین نوع عشق که زمینه عشق های دیگر را تشکیل می دهد، عشق برادرانه است.  منظور از عشق برادرانه همان احساس مسئولیت، دلسوزی ، احترام و شناختن همه انسان ها و آرزوی بهتر کردن زندگی دیگران است. این همان عشقی است که در کتاب های مقدس آمده است و می گوید: همسایه ات را مانند خودت دوست بدار. عشق برادرانه ، عشق به همه ابنای بشر است. عشق برادرانه عشق افراد برابر است: ولی ، در واقع ما با همه برابری همیشه برابر نیستیم؛ چون همه ما انسانیم، همگی احتیاج به کمک داریم.

با وجود این عشق به ناتوانان ، عشق به فقرا و بیگانگان ، شروع عشق برادرانه است.  گوشت و خون خود را دوست داشتن ، کار فوق العاده ای نیست. فقط در کسانی که نفع و قصدی وجود ندارد، شگفتن عشق آزاد می شود.

عشق مادرانه:

همانطورکه گفته شد، عشق مادرانه ، قبول بدون قید و شرط زندگی کودک و احتیاجات اوست. روابط مادر        و فرزند، بر خلاف عشق برادرانه و عشق زن و مرد که عشق برابر هاست، به سبب ماهیتی خاصی که دارد، مبتنی بر نابرابری است . یکی به همه یاری ها نیاز دارد و دیگری همه آن یاری ها را فراهم می آورد. به سبب همین خاصیت نوع پرستانه و فداکارانه است که عشق مادرانه بالاترین نوع عشق ها و مقدس ترین پیوند های عاطفی نامیده می شود.    

عشق جنسی:

عشق جنسی برخلاف عشق برادرانه که عشق افراد برابر است و عشق مادرانه که عشق به ناتوانان است، می باشد و این عشق شوق فراوان به آمیزش کامل است به منظور حصول وصل با فردی دیگر. ماهیت این عشق طوری است که فقط به یک نفز محدود می شود و عمومی نیست، و چه بسا که فریبکارترین نوع عشق است. در مرحله اول این عشق غالبا با احساس شدید گرفتاری شدن ، یعنی فرو ریختن ناگهانی مانعی که تا آن لحظه بین دو بیگانه وجود داشته است اشتباه می شود. این احساس ناگهانی طبیعتا عمرش کوتاه است. بعد از اینکه بیگانه ای از نزدیک شناخته می شود ، دیگر حجابی باقی نمی ماند و دیگر هیچ نوع نزدیکی ناگهانی در کار نیست تا برای رسیدن به آن کوشش شود. علاوه بر این عامل های دیگری نیز وجود دارد که برای بسیاری از مردم وسیله ی غلبه بر جدایی است.  

با توجه به اینکه نتیجه خواهش های جنسی آمیزش بوده و این خواهش ها به هیچ عنوان یک اشتهای جسمی یا تسکین یک تنش دردناک نیست. ولی به همان اندازه که عشق می تواند خواهش های جنسی را برانگیزد ، بسیاری از چیزهای دیگر مانند ترس از تنهایی، علاقه به غلبه کردن یا مغلوب شدن، شهوت آزار رساندن و حتی منهدم کردن هم ممکن است آن خواهش ها را برانگیزاند.

در عشق جنسی نوعی کیفیت انحصاری وجود دارد که عشق برادرانه و مادرانه فاقد آنند.

عشق  به خود:

علیرغم اینکه هیچ کسی مخالف با این عقیده نیست که می توان مفهوم عشق را برای چیزها و هدف های مختفل به کار برد، لکن در اعتقاد عمومی دوست داشتن خود را نوعی گناه شمرده اند همان طوری که دوست داشتن دیگران را یک فضیلت می دانند. با توجه به اینکه هیچ مفهومی درباره انسان وجود ندارد که شامل خود من هم نشود. لذا دوست داشتن دیگران هیچ وقت میسر نخواهد شد مگر اینکه انسان خود را نیز دوست داشته باشد. در کتب مقدس هم آمده است که همسایه ات را مانند خودت دوست بدار؛ این اندیشه را می رساند که احترام به همسازی و همتایی خود انسان، عشق به خود و درک خود نمی تواند از احترام و عشق و تفاهم نسبت به افراد دیگر جدا باشد. عشق به خود با عشق به دیگران پیوندی ناگسستنی دارد.  از همه موارد می توان نتیجه گرفت که لازمه دوست داشتن دیگران این است که خود را نیز مانند دیگران دوست داشته باشیم.

عوامل یادگیری هنر عشق ورزیدن:

انضباط: برای فرا گرفتن هر هنری قبل از همه چیز باید انضباط داشت.

نباید فکر کرد که انضباط باید به صورت دردناک باشد، تا مطلوب واقع شود بلکه آنچه برای بشر و برای جسم و روح او خوب است ؛ باید لذت بخش باشد.

تمرکز : لازمه چیره دستی در هنری تمرکز است. در حقیقت توانایی تمرکز دادن فکر، به معنی توانایی تنها بودن با خویش است. توانایی تنها ماندن لازمه توانایی دوست داشتن است. هر کس که سعی کرده است دمی با خودش تنها باشد، به اشکال آن پی برده است.

بردباری: اگر شخص به دنبال نتایج فوری باشد، هرگز نمی تواند هنری را واقعا" بیاموزد. می داند که بردباری شرط لازم موفقیت در هنر است. با وجود این برای بشر امروز بردباری نی زهمانند انضباط و تمرکز کاری بس دشوار است.

علاقه شدید: شرایط آموختن هر هنری است، اگر کسی بخواهد در هنری به مقام استادی برسد، باید همه ی زندگیش را وقف آن کند، یا لااقل با آن پیوند زند.

باید بکوشم تا بدون توجه به علایق، احتیاج ها و ترسهایم ، بین تصویری که خودم از شخص دیگر و رفتارش دارم، تصویری که به سبب خودفریفتگی من شکسته و تحریف شده است با واقعیت آن شخص ، آنچنانچه هست، تمیز قائل شوم. اگر بتوانیم واقعبین و با شعور باشیم، نیمی از راه هنر عشق را پیموده ایم.

تولد دیگر و بیدار شدن یک شرط ضروری دیگر دارد: ایمان

تمرین هنر عشق ورزیدن، به تمرین ایمان داشتن نیازمند است. مهمترین جنبه ایمان خردمندانه این نیست که به چیز خاصی عقیده داشته باشیم، بلکه عبارت است از صفت یقین و قاطعیتی که در عقیده ما باید باشد.

دوست داشتن و محبوب بودناحتیاج به شهامت دارد، شهامت برای داوری درباره ارزش های خاصی که غایت آرزوهای ماست و شهامت برای پیش رفتن و به خطر انداختن همه چیز به خاطر این ارزش ها.  

در بالا درباره شرایط تمرین هنر مطالبی را مطرح کردیم ، اکنون درباره صفاتی که از نظر توانایی دوست داشتن اهمیت خاصی دارند، بحث خواهیم کرد. از لحاظ ماهیت عشق اساسی ترین شرط رسیدن به عشق این است که بر خودفریفتگی فایق آییم. جهت گیری آدم خود فریفته چنان است که انسان تنا آن چیزهایی را که در خودش دارد ، واقعی می پندارد، درصورتی که پدیده های دنیای خارج نفسا دارای واقعیتی نیستند، بلکه فقط از دیگاه فایده یا خطری که برای شخص دارند، احساس می شوند. مقابل خود فریفتگی واقع بینی است و آن استعدادی ذهنی است که دیدن مردمان و اشیاء را چنانچه هستند و بطور عینی ، ممکن می سازد و به شخص امکان      می دهد که صور عینی را از تصاویری که زاییده ترس ها و آرزوهای خود اوست جدا کند.

واقع بینی در اندیشیدن را خرد می نامند؛ رویه ی عاطفی آدمی ، که خرد او بدان متکی است، فروتنی نام دارد. فقط وقتی می توانیم واقع بین باشیم و از خرد در اعمال روزانه مدد جوییم، که با فروتنی به جهان بنگریم ، و از رویای کودکانه همه چیزی دانی و بر همه کار توانا بودن آزاد شده باشیم. در تمرین هنر عشق ورزیدن؛ چون وجود عشق واقعی وابسته به فقدان نسبی خودفریفتگی است، پس عشق به تکامل فروتنی و واقعبینی و خرد نیاز دارد. با توجه به اینکه فروتنی و واقعبینی نیز مانند عشق جدایی ناپذیرند ، بنابراین سراسر زندگی باید وقف این هدف شود. 

ایمان داشتن به دیگری : یعنی اعتقاد به پایداری و تغییر ناپذیری رویه های اساسی وی و به بنیاد شخصیت       و عشق او. منظور این نیست که شخص نمی تواند عقاید خود را تغییر دهد، بلکه مقصود آن است که انگیزه های اساسی او به جای خود باقی می مانند. مثلا" احترام او به زندگی و شئون انسان جزئی از هستی اوست، و دستخوش تغییر نمی شود.

ایمان به شهامت و توانایی و تن به خطر دادن نیاز دارد و آدمی باید آمادگی آن را داشته باشد، که درد و سرخوردگی را بپذیرد. تمرین هنر عشق ورزیدن ، به تمرین ایمان داشتن نیازمند است. وقتی که به خود ایمان داشته باشیم می توانیم قول بدهیم ، زیرا بنا به گفته نیچه بشر را می توان از روی ظرفیتی که برای قول دادن دارد، شناخت. ایمان یکی از شرایط زندگی بشری است.

اگر بپذیریم که بشر قادر به عشق ورزیدن است ، پس باید او را در مقام والای خود جای دهیم. دستگاه های اقتصادی باید در خدمت او باشند نه او خادم دستگاه های اقتصادی.

 

 

 

تحلیل:

اریک فروم در این کتاب به هنر عشق ورزیدن در ابعاد مختلف اشاره و اشکال مختلف آن و همچنین مراحل عشق ورزیدن را برشمرده است. فرم با اشاره به اینکه عشق و عشق ورزیدن در فرهنگ های مختلف شاید دارای مظاهر گوناگونی باشد ذکر نموده و توجه انسان ها به هنر عشق ورزیدن جلب نموده است و تأکید بر اهمیت شناخت هر چه بیشتر ، بهتر و علمی و عملی تر این هنر دعوت کرده است.

بنا به اعتقاد اریک فروم همچنان که برای آموختن تمامی هنر ها حتما آدمی باید شرایط خاصی را داشته باشد، لازمه آموختن هنر عشق ورزیدن را نیز داشتن همان شرایط خاص مربوطه دانسته است.

فروم علیرغم اینکه دوست داشتن خود را یکی از ضروریات در هنر عشق ورزیدن و دوست داشتن دیگران       می داند و از کتاب مقدس نیز مثال می زند، اما خود فریفتگی مقابل عشق ورزیدن دانسته و تأکید بر این دارد که فقدان نسبی خودفریفتگی و واقع بینی است که انسان می تواند علاوه بر این خود را دوست دارد به دیگران نیز عشق بورزد و هنر عشق ورزیدن را بیاموزد.

نقد:

به نظر من اریک فروم همانند سایر جامعه شناسان پیرو فرهنگ اومانیست بوده و با آنکه بسیاری از افکار او از آثار بزرگ تمدن شرق ریشه گرفته اما در عین حال یکی از فرزندان خلف تمدن غرب به شمار می رود.

ارزش اریک فرم را در این می دانند که به راستی به دانش و خرد انسانی ایمان دارد، انسان را هدف مطلق تلاش های انسانی می داند و مکتب های گذشته و حال را تنها با این محک می سنجد که تا چه اندازه در تحکیم موقع انسانی و اعتلای حیثیت و تمامیت و کمال او موثر بوده است. 

از این رو جهان بینی اریک فروم را می توان اساسا یک جهان بینی اومانیستی و بشردوستانه نامید . با این همه فرق مهمی که بین اومانیزم فروم و بشردوستی ایده آلیستی بسیاری از فیلسوفان هم فکر او در گذشته وجود دارد به برداشت علمی این دانشمند از مسائل اساسی اومانیزم می باشد. اومانیزم صرفا یک نوع هدف اخلاقی و غایت مطلوب بود. اریک فروم گامیش فراتر می نهد و می کوشد تا به کمک آخرین کشفیات علوم روانی و اجتماعی پایه های محکم علمی و عینی این جهان بینی بشر دوستانه را مشخص سازد.

با توجه به نوع نگاه اریک فروم و دانشمندان هم عصر او مانند کانت، مارکس و امثال او که بر این اعتقاد هستند که اندرزهای رایگان اگر بر پایه های محکم اخلاقی و فلسفی استوار نباشد بیهوده و بی ثمر خواهد ماند.

با توجه به مطالب بالا می توان گفت که اساس فکر فروم بر این قرار گرفته که شالوده های اجتماعی گذشته همه به نحوی با آدمی در ستیز بوده و در واقع مانع از آن شده است که نیروهای خلاق بشر به حرکت آید و نیازهای اساسی روح و بدن او برآورده شود.  

به نظر من اریک فروم و سایر جامعه شناسان از یک مسئله اصلی در جهان طبیعت و جهان هستی غافل شده اند و آن نیز ایمان به خدا و نقش موثر ایمان در زندگی انسان هاست. عشق به خوبی های جهان هستی ، عشق به هم نوع و تلاش برای کمک به سایر انسان ها جهت پیشرفت و تعالی خود و جوامع بشری نقطه ای که در دیدگاه فروم یا سایر اندیشمندان کمتر بدان اشاره شده است . اینکه فروم تنها راه توسعه جامعه بشری را از کنار هم بودن اخلاق و فلسفه در جامعه بشری می داند به تنهایی نمی تواند پاسخگویی سئوالات و نیازهای جوامع گوناگون بشری با فرهنگ های مختلف باشد.

لذا همیاری ، کمک ، تعاون و همکاری دوستانه برای بقا و پیشرفت قدمتی به طول تاریخ داشته و این منیت ها و خود فریفتگی های حاکمان مستکبر و مستبد باعث شده انسانها در دوره های مختلف بشری در رنج و عذاب و بدبختی روزگار سپری کنند و یا مهر و محبت و دوستی حاکمان صالح ضمن دوست داشتن خود و امت خود کوچکترین خودفریفتگی به خود راه نداده و با ایمان به پروردگار عالمیان تمام تلاش خود را در جهت رشد و اعتلای جامعه خود مصروف داشته اند. 

 

 با تشکر: حبیب حمزه


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ 30 / 1 / 1395 ] [ 11:54 ] [ مدير وبلاگ: حبیب حمزه ]


.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

حبيب حمزه رئیس اداره اطلاع رسانی
آرشيو مطالب
فروردين 1398
آبان 1397 شهريور 1397 خرداد 1397 فروردين 1397 اسفند 1396 بهمن 1396 آذر 1396 مهر 1396 شهريور 1396 خرداد 1396 اسفند 1395 مهر 1395 شهريور 1395 تير 1395 خرداد 1395 فروردين 1395 اسفند 1394 آذر 1394 آبان 1394 مهر 1394 مرداد 1394 تير 1394 خرداد 1394 ارديبهشت 1394 فروردين 1394 اسفند 1393 بهمن 1393 دی 1393 آذر 1393 آبان 1393 شهريور 1393 مرداد 1393 تير 1393 خرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391